بنویسید و بنویسید و بنویسید

بنویس تا رشد کنی

۱۰ مطلب با موضوع «قرارها» ثبت شده است

 

 

تجربه نشان داده که تعهدات را انتشار بدهم و فرآیند و نتیجه اش را در معرض دید بگذارم پایبندی و بهره وریم را به آن بیشتر می کند.

 

خب من امروز بخش جدیدی را در صفحات مستقل وبلاگ ایجاد کردم به نام نظارت بر مسیر.

 

در این بخش قرار است در قالب جدول میزان ساعات کاری روزانه ام را ثبت کنم. تا در آخر ماه کل زمان را محاسبه کنم و تلاش کنم ماه بعد آن ساعات کاری بیشتر از ماه قبل شود. 

 

این کار را در دفتر ثبت کارهای روزانه ام انجام می دهم اما محاسبه ی آخر شب فقط در همان روز خلاصه می شود، و برآوردی ماهانه ندارم.

 

از طرفی چون در اینجا به صورت عینی و به خلاصه ترین شکل ممکن (جدول) گزارش می شود، و وبلاگ هم هر روز بروز می شود، واضح و راحت و دردسترس است. 

 

و این خیلی نکته ی مهمی است، من قبلا در سررسید قبلیم که کارهای روزانه را ثبت می کردم گاهی برآورد هفتگی و ماهانه داشتم اما برگه و کاغذ محدودیت های خاص خود را دارند.

 سررسید که تمام شد آن نظارت ها را هم با خودش برد. 

 

اما در اینجا همه چیز هست حتی برآورد سالانه می توان داشت. جزئیات و کلیت را در کنار هم می توان داشت. 

 

علاوه بر ساعات کاری که برای هدف خواندن نوشتن می‌گذارم، همچنین میزان ساعات خواب و اتلاف وقت را هم گزارش می کنم. 

 

با آرزوی توفیق خودم😅

 

یاد کسانی افتادم که وقتی می خواهند خودشان را معرفی کنند می گویند من آقای فلانی هستم یا من خانوم فلانی ام یا من مهندس فلانی ام یا خانم دکتر فلانی ام، در صورتیکه گوش اکثر آدم ها می گوید این نوع معرفی اشتباه است، همان فامیلی یا اسم و فامیل بدون آقا یا خانم اولش کفایت می کند و هر چه جز این از جانب خود فرد صحیح نیست. 

 

بله با آرزوی توفیق خودم 

اشتباه یا درست گفتم دیگر 

 

 

 

هدف اول: رونویسی صد صفحه دیگر از نهج البلاغه 
هدف دوم: رونویسی یک جزء از قرآن 
هدف سوم: مطالعه روزانه یک کتاب کم حجم (حداکثر صد صفحه)
هدف چهارم: خواندن یک کتاب حجیم تا آخر ماه
 
در آخر آذر همینجا در ادامه ی این پست گزارش می دهم که با این اهداف چه کار کردم و چند درصد از هر هدف را عملی کردم.

آبان ماه هم اهدافی مشابه چیدم و نتیجه اش را اعلام کردم. 

 

 

 

خب حالا وقت سنجش است ببینیم آذرماه چی کار کردم:

 

هدف اول یعنی رونویسی از نهج البلاغه 70 درصدش عملی شد یعنی 70 صفحه رونویسی کردم.

 

هدف دوم یعنی رونویسی یک جزء از قرآن ۵٠ درصدش یعنی نصف جزء رونویسی شد.

 

هدف سوم خیلی کم زیر 5 درصد عملی شد. 

 

هدف چهارم ۵٠ درصد عملی شد. 

​​​​​​

 

چند وقتی است در ذهن دارم کمی مطالعه پژوهشی داشته باشم. 

 با بعضی متغیرهای روانشناختی مثل کیفیت زندگی و... بیشتر آشنا شوم.

 

بنابراین تصمیم گرفتم جهت عملی کردن این فکر بخش مستقلی را در اینجا در نظر بگیرم تا در معرض انتشار آنرا جدی بگیرم.

 

فعلا تا آخر آذر ماه صفحه ای را با عنوان  «دمکی در پژوهش ها» در بالای وبلاگ ایجاد کردم. و هدفم این است که در آن مطالب علمی و مستند بگذارم.

 

در آخر آذر در مورد این صفحه تصمیم خواهم گرفت که همچنان حضور داشته باشد یا نه. 

 

حتما برای شما پیش آمده که عادتی را شروع کنید و در آغازش انگیزه مند باشید اما بعد مدتی در انجامش اهمالی یا قصوری صورت گیرد و یا به هر دلیلی انجام نشود.

 

من از ابتدای شروع به نوشتن کم کم عادات نویسندگی را وارد برنامه ام کردم. با وجود اینکه بعضی هاشان مثل صفحات صبحگاهی و هزارکلمه نویسی را خیلی وقت است شروع کردم، منتها پیش می آید که بعضی روزها انجامشان نمی دهم بنابراین تصمیم گرفتم که آنها را در معرض دید قرار دهم تا بدین وسیله به آنها پایبندتر باشم و از دستم در نرود.

 

این عادات را غیر از یکی شان از آموزش های استاد کلانتری عزیز در سایتشان آموختم. در جدولی که در ادامه می آید آنها را لیست کردم.

 

بخاطر تکراری بودن، این بخش را در صفحات مستقل در بالای وبلاگ قرار دادم.

 

قرار است هر روز که به آنها عمل کردم جلوشان علامت بزنم.


 

جدول گزارش عادات روزانه
عادت شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنجشنبه جمعه
صفحات صبحگاهی              
هزارکلمه              
مطالعه کتاب              
وبلاگ نویسی              
رونویسی              
روضه              
شعرخوانی              
کلمه برداری              
پیاده روی              

 

 

 

 

استاد کلانتری در لایوهای روزانه که در پیجشان ذخیره می کنند درباره اهداف ماهانه صحبت کردند، دیشب.

 

من هم به تاثیر از این صحبت شان امروز یک اهدافی را چیدم برای آبان ماهم که دوست دارم با شما دوستان خوبم به اشتراک بگذارم.

 

سه هدف مهم که دوتایشان بخشی از یک هدف بزرگتر هست را به صورت عینی و قابل سنجش درآوردم تا آخر آبان خودم را بسنجم که چقدر از آنها را عملی کردم. 

 

اهداف آبان ماه امسالم:

 

هدف اول که قبلا در پست جدول گانت به آن اشاره کردم خواندن ٣٠٠٠ صفحه از کتاب است، البته این مقدار را بنابر هدف مطالعه ام خیلی عمیق نمی‌خوانم و فقط یکبار با چشمانم مرور میکنم. 

هدف دوم: خواندن ١٢ تا ١۵ کتاب به طور عمیق و یادگیری آنها. 

هدف سوم: رونویسی ١٠٠ صفحه از نهج‌البلاغه 

هدف چهارم: رونویسی ٣٠ صفحه از قرآن. 

 

هر کدام از این اهداف را به صورت ریزتر درآوردم تا واضح تر شود. 

هدف اول روزی ١٠٠ صفحه بخوانم تا آخر آبان ٣٠٠٠ صفحه شود. 

هدف دوم را هفته ای سه کتاب بخوانم تا در نهایت آخر ماه ١٢ کتاب را خوانده باشم. 

هدف سوم هم روزی سه صفحه از نهج‌البلاغه تا آخر ماه حدود ١٠٠ صفحه رونویسی شود. 

هدف چهارم هم روزی یک صفحه از قرآن را بنویسم تا ٣٠ صفحه را آخر ماه نوشته باشم. در اینجا بر خلاف هدف سوم که از ابتدای نهج‌البلاغه شروع به نوشتن کردم، ترتیب خاصی ندارد و شاید یک صفحه را در روزهای بعد هم مجدد بنویسم.

 

حال ممکن است دوست داشته باشید در مورد رونویسی و اهمیتش بدانید که می‌توانید به این لینک از سایت استاد کلانتری مراجعه کنید. 

 

 یکی از لذت هایم در زندگی برنامه ریزی کردن است. حس خوبی دارد. 

 

یادم رفت بگویم که بر اساس تاکید استاد کلانتری این برنامه ی ماهانه را هر روز از رویش میخواهم بنویسم و یکی از کارهایی که در لیست کارهای روزانه پس از انجامش خط می‌خورد همین مرور و رونویسی این اهدافم هست. 

 

در آخر آبان اینجا در محضر شما گزارش میکنم که چندمرده حلاج بودم😊😎 

پیش به سوی اجرای اهداف 😅😀

 

خب آبان تمام شد و من می‌خواهم گزارش بدهم:

 

در هدف اول یعنی خواندن صد صفحه روزانه، کاملا شکست خوردم یعنی شاید 2 درصد به آن عمل کردم. 

هدف دوم موفق شدم و 12 کتاب را مطالعه کردم. 

هدف سوم هم 100 درصد عملی شد و من صد صفحه از نهج البلاغه را رونویسی کردم. 

هدف چهارم 50 در صد عملی شد و 15 صفحه از قرآن را رونویسی کردم. 

در مورد هدف اول با اینکه قبل آبان خیلی از روزها صد صفحه را می‌خواندم اما نمی دانم چرا در آبان ذهنم به این هدف شدیدا مقاومت نشان داد. 

هدف چهارم که ۵٠ درصد شد بخاطر این بود که بیست روز اول را با سه ترجمه می نوشتم و خیلی کند پیش می رفتم اما ده روز آخر را به یک ترجمه اکتفا کردم و کلا ١۶ صفحه رونویسی شد. 

 

با جدول گانت آشنایی دارید؟

 

من اولین بار سر کلاس ارشد از استادمان شنیدم.

 

استادمان برای پژوهش و پروپوزال و پایان نامه از هر دانشجویی می خواست که اول ترم برای خودش جدول گانت تهیه کند.

 

جهت اینکه دانشجوها نظم داشته باشند و همه چیز واضح باشد هم برای استاد و هم برای دانشجو. و طبق آن جدول باید کارها را پیش می بردیم و پاسخگو بودیم.

 

یکی از ملاک های سنجش عملکرد در آخر ترم هم، میزان همخوانی با جدول گانت پایه بود.

 

در یک طرف این جدول نام فعالیت مورد نظر و در سمت دیگرش زمان مورد نظر قید می شود.

 

واحد زمان بستگی دارد ماهانه یا هفتگی یا حتی روزانه می توان در نظر گرفت.

 

برای هر پروژه و برنامه ای می توان جدول گانت جدایی طراحی کرد.

 

نویسنده ها می توانند برای نوشتن کتاب هایشان از این جدول استفاده کنند تا منظم تر پیش روند.

 

جدول گانت خودم را در دوره ی تحصیل، قبل از اجرا و بعد از اجرا به عنوان نمونه آوردم. مربوط به کار پژوهشی است.

 

جدول گانت پایه

نام فعالیت

مهر

آبان

آذر

دی

بهمن

اسفند

تعیین عنوان

 

 

 

 

 

 

ترجمه و جمع آوری رفرنس های لازم و نمونه گیری و اجرای بخشی از پرسشنامه ها و ورود داده ها به spss

 

 

 

 

 

 

نوشتن مقدمه و اصلاح آن توسط استاد و بر طرف کردن اصلاحات و اجرای تمام پرسشنامه ها

 

 

 

 

 

 

ورود تمام داده ها به spss، تجزیه و تحلیل آماری مقدماتی و نوشتن مقاله تا اول یافته ها

 

 

 

 

 

 

تجزیه و تحلیل آماری پیشرفته و نوشتن یافته ها به بعد

 

 

 

 

 

 

انجام اصلاحیات احتمالی

 

 

 

 

 

 

 

جدول گانت اجراشده

نام فعالیت

مهر

آبان

آذر

دی

بهمن

اسفند

تعیین عنوان

*

 

 

 

 

 

ترجمه و جمع آوری رفرنس های لازم و نمونه گیری و اجرای پایلوت و ورود داده های پایلوت به spss

 

*

 

 

 

 

نوشتن مقدمه و عدم اصلاح آن.  همچنان  ترجمه (روایی محتوایی متخصصان)

 

 

*

 

 

 

اجرای محدود داده ها (100 پرسشنامه) به دلیل امتحانات دانش آموزان

 

 

 

*

 

 

اصلاح مقدمه و اجرای موفق کل داده ها

 

 

 

 

*

 

ورود داده ها به spss

 

 

 

 

 

*

 

 

خب حالا می خواهم برای حجم معینی از مطالعه کتاب حدود 10 هزار صفحه جدول گانتی در نظر بگیرم تا طبق آن باانگیزه تر و روشن تر و هدفمندتر و سریعتر مطالعه کنم.

 

اینجا ماهانه در نظر گرفتم. اما احتمالا ریزترش کنم و هفتگی کنم و اگر هم بتوانم در وبلاگ تدبیری بیندیشم که در معرض دید شما دوستان عزیزم قرار بدهم و پایان هر هفته در آن علامت بزنم خیلی هیجان انگیز می شود برایم.

 

 

نام فعالیت

آبان

آذر

دی

خواندن 3000 صفحه اول

 

 

 

خواندن 3000 صفحه دوم

 

 

 

خواندن 3000 صفحه آخر

 

 

 

 

 

این بخش از "لحظه به لحظه ی زندگی استاد کلانتری" الگوگیری شده.

قرار است مهمات یا شیرینات یا لحظات ناب و بعضی غیرناب هایم را آنلاین ثبت کنم.

هدفم از این مدل جذابیتی است که برایم دارد و نظمی که در پی دارد و نیرویی که مجابم می کند از وقتم بهینه تر بهره ببرم چون در معرض دید شما دوستان گزارش می کنم.

امیدوارم که بتوانم حداقل هر روز و حداکثر در هفته در خدمتش باشم.

پس هر چه جلوتر برویم انتظار می رود با یک طوماری در این جا روبرو شویم، چون پیوسته به آخرش اضافه می شود.

بسم الله الرحمن الرحیم

 

یکشنبه 30 شهریور 99

 

  1. مشغول مطالعه بودم که مادرم صدایم زد بروم پایین. عمه آمده.
  2. از 6 ونیم تا 7 و نیم مشغول صحبت با عمه شدیم. گفتیم و خندیدیم، از عمه مدل ترشی سالاد و لیته رو پرسیدم تا وقت شد درست کنم.
  3. عمه می خواست تا شب نشده، زود برگردد از طرفی مشغول نشان دادن بارش شد به ما که جالب بود: کیف بافتنی مشکی خوشکل و یک چیز جالب که اولین بار بود دیدم و به سازندش تحسین فرستادم:

پوست گوسفند. یعنی بخشی از پوست گوسفند بود که برای ماست خشک از آن استفاده می کنند ولی من در قدیم پوست کامل گوسفند را دیده بودم که برای این منظور استفاده می شد. نه اندازه ی یک کتاب که تکه ای از یک پوست کامل بود. که سازندش آمده با ابتکار پوست گوسفند را با قیچی به چند قسمت کوچکتر تقسیم کرده و با سلیقه دوخته و با هسته ی خرما تزیینش کرده بود و به بهای سی هزار تومان به فروشش می رساند و کسب درآمدی ...

عمه دو تا از آن پوست ها را که به آن مَشک یا خیک هم می گویند خریده بود یکی را برای آن عمه ی دیگرم. جفتشان عاشق ماست خشک هستند.

  1. همچنین از عمه آدرس دقیق آن کوهی را پرسیدم که تعریفش را میکرد تا برای سور 31 پست شهریورم که به تعهدم عمل کردم کوهنوردی کنم.
  2. عمه رفت و من ادامه مطالعه را انجام دادم
  3. صد صفحه از کتابی را که در نظر گرفته بودم تمام کردم
  4. در گروه واتساپی بررسی مسائل پیچیده سه نفره مان گزارش پیاده روی امروز و اتمام مطالعه کتاب امروزم را دادم.
  5. الان هم این پست را می نویسم برای بروز وبلاگ
  6. به نوشتن هزارکلمه روزانه مشغول می شوم
  7. ادامه ی این لیست بی انتها را در منوی "تقویم ساعتی من" که در بالای صفحه ی وبلاگ جاسازی شده خواهم نوشت.

 

 

 

 

 

استاد کلانتری روی وبلاگ نویسی روزانه خیلی تاکید دارند حتی الان بعد چند سال هرروز نوشتن باز هم قاطعانه تر توصیه دارند که هر روز بنویسید.

 

برای اینکه به این عادت دوست داشتنی قشنگ پایبند باشم، برای شروع امروز اول شهریور با خودم در حضور شما دوستان عهد میبندم که تا آخر شهریور حتما ٣١ پست را بنویسم.

 

و چنانچه هر روز نوشتم یک سوری به خودم بدهم و اگر روزی ننوشتم اولا قضایش را بجا بیاورم در ثانی کفاره اش را پرداخت کنم (محرومیت از چیزهای محبوبم).

 

این اجبار انتخابی را دوست دارم چون با این چالش هر روز ذهنم پرسان و جویان ایده برای نوشتن میشود، و درنتیجه یا مرا به مطالعه وا می‌دارد یا نگاهم را به پدیده ها تغییر می‌دهد و در عین حال تحلیل و خلاقیتم را تقویت میکند، و ذوق سرشاری به من می‌دهد و در یک کلمه مرا رشد می دهد.