لباس و زبان کُردی
من عاشق لباس کُردی هستم.
امشب حدود بیست سی تا عکس لباس کردی دانلود کردم.
برای شیرین (رفیق کُردم) فرستادم.
به شیرین گفتم به نظرم این لباس کردی ها از لباس عروس های ما قشنگ ترند.
یاد اولین باری افتادم که توی بازار پارچه ی شهر از دیدن پارچه های حریر نقشین لباس کردی نزدیک بود غش کنم، دوستانم حریفم نمی شدند دستم را می گرفتند به زور مرا بیرون می کشاندند.
گفتم بذارید فقط میخوام نگاه کنم.
بعدها که بعضی دانشجوهای دختر با لباس می آمدند دانشگاه (معمولا برای مراسمات) از دیدن لباسشان کلی ذوق میکردم.
اولین بار که لباس های کُردی مردانه را در تن برادرهای کُرد از نزدیک دیدم، با آن کمربندهای خاصشان، حس منفی که به شلوار کُردی داشتم مثبت شد. بهتر است بگویم عاشق لباس کُردی مردانه شدم، خصوصا لباس هایی که خوش جنس و خوش پوش بودند.
طوری که من متوجه شدم کُردهای عزیز روی دو چیز خیلی حساس بودند یکی لباس خاصشان دوم زبان شان.
کُرد باشی و با یک نفر کُرد دیگر غیرکُردی حرف بزنی؟ به قول خودشان عیبه.
البته در شهر و دانشگاه کُردها هر طور که دوست داشتند با لباس کُردی یا پوشش رسمی ظاهر می شدند.
اگر بخواهید دل رفیق کُردتان را بدست آورید با چند کلمه کُردی صحبت کردن می توانید دلش را نرم کنید.
هر وقت به شیرین می گفتم:
شیرین گیان (جان)، نازارم (عزیزم)، بانچاو، سرچاو (به روی چشم)، ناذانم (نمی دونم)، خاسی؟ (خوبی؟) باشی؟ (خوبی؟)
با همان گیان اولش قند توی دلش آب میشد.
اگر علاقه به آموزش زبان کُردی دارید، این دو کتاب کمک تان میکند:
- ۹۹/۱۰/۲۲