بنویسید و بنویسید و بنویسید

بنویس تا رشد کنی

چالش

پنجشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۹، ۰۱:۱۱ ق.ظ

در سر کلاس زبان انگلیسی دبیرستان یک دبیری داشتیم از ما چیزی را میخواست که من نمی پسندیدم، و او هم این نپسندیدن مرا نمی پسندید. 

 

سوالاتی بود در آخر هر درس، او از ما میخواست جوابش را جلویش یا در برگه ای بنویسیم و هر کس که اسمش را صدا بزند از روی برگه جواب ها را بخواند.

 

من به شدت از این کار متنفر بودم و نمی نوشتم در عوض دوست داشتم جوابی را که درست می دانستم، همان موقع سر کلاس فی البداهه بگویم نه اینکه از قبل حفظ کنم نه، اصلا حفظیاتم خوب نبود، و اگر خوب هم بود مسلما حفظ نمی کردم چون با آن نوشتن روی برگه فرق زیادی نمی کرد، با این ننوشتن خودم را وارد چالش می‌کردم و یادگیری خودم را محکمتر می کردم.

 

اگر اسمم را صدا میزد همان جا جواب را دست و پا میکردم و درست هم جواب می دادم.  

 

دبیر: مگر ننوشتی؟ 

_نه، اما مهم اینه که جواب درست رو دادم خانوم

+بعضی ها از شیوه ای که من میگم تبعیت نمی کنند، وقتی میگم بنویسین باید بنویسین، دیگه تکرار نشه

_🤨 (تکرار میشه، شیوه تو اشتباه می دونم، روش خودم بهتره. این جواب من حاصل یادگیری است، تعجب می کنم اینقدر مقاومت میکنی، این طوری که دقیق تر می تونی دانش آموزتو بسنجی)، این ها را با نگاه به او منتقل کردم. 

 

در کارشناسی، وقتی کنفرانسی داشتم. کامل برایش آماده نمی شدم و خودم را در صحنه ی زنده ی کلاس وارد چالش می کردم. 

 

در ارشد سراغ یادگیری نرم افزاری رفتم که استادم معتقد بود ٩٠ درصد اساتید ایران آنرا نمی دانند. و تا جایی که من مطلع بودم و با دانشجوها در ارتباط بودم، در رشته ی ما در بین دانشجوهای قبل ما ماقبل ما، بعد ما و مابعد ما کسی آنرا یاد نگرفته بود آن گونه که من تسلط داشتم. و سختی آن برایم چالش برانگیز بود و یادگیریش را لذت‌بخش کرده بود برایم. 

 

حال در عرصه ی نوشتن چشم اندازی را پیش رویم می بینم پر از صحنه های چالش برانگیز. 

 

هنوز آشنایی ندارم با هیچ کدامش: نه داستان کوتاه نه رمان نه فیلمنامه نه نمایش نامه، نه قصه برای کودکان نه شعر نه طنز نه زندگی نامه نه سفرنامه نه خاطره نویسی نه نقد... 

 

 هیچ کدامشان را اصولی نمی دانم ولی می روم سراغشان تا از پایه یادشان بگیرم. 

 

آن نرم افزار آماری را که در ارشد یاد گرفتم تا زمانی که چیز جدیدی برای ارائه به من داشت برایم جذاب بود اما از هنگامی که همه چیزش تکراری شد کسل کننده شد و با وجود اینکه کار با آن برایم سودآور بود اما رهایش کردم، چون معتقدم آدم باید کاری را انجام دهد که از آن لذت ببرد. 

 

در نوشتن اما حتی در یک سبکش، حس تکراری بودن نیست. تکرارش تنوع است و تحرک.

 

 

  • Fatima ..

نوشتن

چالش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">