بنویسید و بنویسید و بنویسید

بنویس تا رشد کنی

آزادی

پنجشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۹، ۱۲:۲۶ ق.ظ

 

 

به نظرم اگر ذهنم را بتکانم یک گوهری چاق و چله تر و سنگین تر از همه دیرتر به بیرون بغلطد.

 

آن گوهر آزادی است.

 

حس آزادی و استقلال خواهی در من بسیار شدید است، نه اینکه بخاطر سرکوب شدن این حس در من باشد نه، از قضا در خانواده ام خیلی به من آزادی داده شده. دلیلش را نمی دانم اما در خیلی از زمینه ها استقلال طلبم و این را دوست دارم. 

 

و آنجا که آزادی و استقلالم در معرض خطر باشد هیچ حس خوبی ندارم.

 

اگر کاری بخواهد آزادیم را بگیرد انجامش نمی‌دهم یا مدتی محدود انجامش می دهم و بعد رهایش میکنم.

 

نمونه اش کار کارمندی کردن است، سی سال کله صبح بلند شدن و راس ساعت سرکار رفتن و برگشتن، آزادی زمانی و انرژیکی ام را محدود می کرد، بنابراین از همان دبیرستان از مشاغل کارمندی بدم می آمد و تا الان هم به طور جدی سراغش نرفتم. همچنین یک جنبه ی دیگرش چشم گفتن به چطور رئیس و آقابالاسری بود که آزادی بخش نبود. 

 

در زندگی شخصی هم همین طور کسی بخواهد به من دستور بدهد جلوی تحکمش می ایستم. کلا نسبت به امر و دستور کسی مثل خودم مقاومت میکنم، البته کسی بالاتر از من مثل شخصیت ها یا اساتیدی که قبولشان دارم دستور دهند با جان و دل اوامرشان را اطاعت می کنم. 

 

در نوشتن هم آزادی نوشتن را دوست دارم. البته که هر قالبی آزادی بخش نیست. 

 

در پست بعدی راجع به آن حسابی حرف می زنم. 

 

 

 

  • Fatima ..

آزادی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">