بنویسید و بنویسید و بنویسید

بنویس تا رشد کنی

سرگرمی های شب یلدا

يكشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۹، ۱۱:۵۴ ب.ظ

 

امشب مادر از ساعت ٧ و نیم جهت مراسم شب یلدا فراخوان داد. 

بچه که بودم یلدا ابهتی برایم داشت‌: بلندترین شب سال. خیال میکردم خیلی خیلی طولانی و بلند است. یک شب یلدایی پسر عمه ام گفت شب یلدا نسبت به شب های دیگر خیلی فرق نمی کند شاید یک دقیقه یا کمتر تفاوت کند و بلندتر باشد، از آنجا دوهزاریم جا افتاد.

 

امشب را دورادور در محضر بانمک طهورا (برادرزاده ام) بودم. شب یلدا را تلفنی به هم تبریک گفتیم، وقتی میخواهم اذیتش کنم چهار بار پشت بند هم با لحنی شیطنت آمیز می گویم طهور طهور طهور طهور او هم لجش در می آید، بیشتر از اینکه از نصفه صدا کردنش حرصش بگیرد از لحن من بدش می آید، و ناراحتی اش را حتما نشان می دهد اما امشب هوشمندانه عمل کرد طوری که برای همیشه خلع سلاحم کرد. 

 

+الو طهورا کجا رفتی بیا میخام صحبت کنم

_کی میای اینجا؟ 

+وقتی کرونا تموم بشه 

_کرونا نیست

+چرا هست

.... 

+ میگم طهور طهور طهور طهور

_فاطی فاطی فاطی فاطی

+😂😂😂😂😂 😲😲😲 

_فاطی فاطی فاطی فاطی

+خیلی بی ادب شدی طهورا خانوم

_فاطی فاطی فاطی فاطی

 +دیگه باهات حرف نمی زنم نگو فاطی قهرم باهات 

_ببخشید 

+ دیگه نگیا

_باشه

+ خیلی دوستت دارم عمه جون

 

دیگر با این مقابله به مثل وروجک سه ساله نمی توانم دوباره آن اذیت شیرین را با او بکنم. چون تا بگویم طهور او هم می گوید فاطی. 

 

 

همچنین امشب در محضر برنامه های بیمزه تلوزیون بودیم. 

 

کاش می شد تلوزیون را سنگ زد

 

احساس میکنم اگر تلوزیون را از خانواده های ایرانی بگیرند مثل این است که رب را از آشپزی مادران ایرانی بگیرند. 

 

بجای تلوزیون چه سرگرمی های دیگری می توانند خانواده ها داشته باشند؟ 

 

من آن دورهمی هایی که فامیل جمع می شوند و پانتومیم اجرا می‌کنند را دوست دارم یا بازی های گروهی دیگر که تا حدودی جذاب است مثلا کوچک تر که بودم در جمع ها گاهی گنگ بازی می کردیم یا بازی پادشاه و وزیر و.... 

 

چند ماه پیش برای پدرم بازار کتاب قائمیه را نصب کردم و پدرم شروع کرده بود کتاب حیات القلوب علامه مجلسی را به خواندن و بلند بلند در خانه می خواند، من هم جلوتر هزار صفحه اش را خوانده بودم و مرورش برایم جذاب بود، پدرم که خسته میشد من بلند می خواندم و مادرم هم گوش می کرد، آنقدر داستان هایش شیرین بود که پدرم از سرکار که برمی‌گشت لباس درنیاورده شروع به خواندنش می‌کرد. حس و حال خیلی خوبی بود تلوزیون خاموش بود و مطالب مفید و مورد علاقه، خانوادگی خوانده می‌شد و در موردش بحث هم می کردیم. 

 

در قدیم مگر شاهنامه خوانی و شعر خوانی نمی کردند چقدر قدیمی ها سرگرمی های لذیذی داشتند، الان همه ی آن سرگرمی های آنها به لطف پیشرفت تکنولوژی در دسترس همگان است و اپ های کتاب خوان کار را خیلی راحت کرده، اگر داستان خوانی و شعرخوانی در خانواده ها احیا شود چه دورهمی های باشکوهی باشد، چه شب یلداهای به یادماندنی و شیرینی که بشود. 

 

 

 

  • Fatima ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">