بنویسید و بنویسید و بنویسید

بنویس تا رشد کنی

نامه ای به پسرم ٢

شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۲۸ ب.ظ

سلام پسرم!

 

امروز دارم ریشه ات را انتخاب می کنم و به تو می اندیشم که چه پدری برایت انتخاب کنم. دوست دارم پدری برایت انتخاب کنم که عالی و متعالی باشد. خیلی خوب و عزیز و محترم باشد.

 

دوست دارم پدری برایت برگزینم که بعدا به وجودش افتخار کنی. من این روزها با انتخاب او، دارم تو را هم انتخاب می کنم.

 

پسر نازنینم چقدر دلم برایت تنگ است، چقدر خوشحالم که دارم با تو سخن می گویم، گوشت با من است؟ من این روزها تصمیم مهمی می گیرم، از حال به فکر تو هستم پسرم.

 

جان دلم! کاش امروز اینجا بودی، کاش توالی ها توالی آمدنت متفاوت بود و اینجا در کنارم بودی و می دیدی که چقدر به آمدن تو بها می دهم.

 

من می خواهم مردی را انتخاب کنم که وجود من و تو از او سرشار شود، می‌خواهم از کنار او بودن لذت ببری.

 

پسر دُردانه ام! چقدر دوستت دارم، چقدر منتظر آمدنت هستم. کاش این فاصله ی نبودنت زودتر طی شود، امروز که نیستی و هنوز از سفر آینده و عمق زمان نیامده ای اما پیشاپیش طرح میریزم تا جهان را طور قشنگ تری برایت آماده کنم.

 

پسرم! هر وقت بیایی دریچه ی قلب من به رویت باز است.

زود بیا هر چند میخواهم برای آمدنت و بودنت زمان بگذارم، زمانی را برای جستجو در مورد ریشه ات.

 

نازنین قلبم مرد بودن را بخواهم نشانت دهم امروز با انتخابم این کار را می کنم، پدری انتخاب می کنم که فردا الگوی مرد بودن باشد و بخواهی بگویی مردانگی یعنی چه؟ پدرت را مثال بزنی.

 

فرزند ماهم! آنقدر دوستت دارم آنقدر دوستت دارم که گاهی قلبم از شدت محبت تو می خواهد قالب تهی کند.

 

چقدر دلم برایت تنگ است، عاشقانه دوستت دارم، آگاهانه تو را، ریشه ات را انتخاب می کنم، تا فردا مدیون تو نشوم که چرا ریشه ای سست برایت انتخاب کردم.

 

 البته پسر دلبندم من تمام تلاشم را میکنم که در تربیتت تو را خودکفا کنم، اما خودت می‌دانی که رشدت چقدر وابسته به ریشه ات هست. می‌خواهم در این وابستگی سرحال و بشاش باشی، همیشه بدرخشی.

میوه ی سرحال و رسیده ی درخت هستیت باشی.

می‌خواهم با داشتن ریشه ی محکمت تو هم محکم و قوی باشی، مستحکم و شجاع باشی.

 

مهمان همیشه ی چشمانم، ریشه ی دوانده شده در عمق قلب و احساسم، کاش زود بیایی و نور دیده ام را روشن کنی.

 

من بسیار دوستت دارم، تو مهربانی، عزیزی، محترمی. من به وجود سرشار و نازنین تو عشق می ورزم. من از در کنار با تو بودن لذت می برم.

 

برای من فرقی نمی کند که طبع آرامی داشته باشی یا بازیگوش باشی، چه آرام باشی چه بازیگوش، دوستت دارم، چه همه را اسیر و کبیر خود کنی و همیشه به دنبالت دوان دوان باشم تا شیطنت هایت را مدیریت کنم چه با آرامشت مرا هم آرام‌تر کنی دوستت دارم.

تو عزیز دل مادرت هستی.

 

باز هم برایت می نویسم

 

مادرت

سال ها قبل تولدت 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">