بنویسید و بنویسید و بنویسید

بنویس تا رشد کنی

هزارکلمه از هزار کلمه ها 4

دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۹، ۱۰:۵۷ ب.ظ

 

6 مرداد 99

خودم که به نویسندگی خیلی علاقه دارم و یه چیز دیگه هم توی نوشته هام دقت کردم که من خیلی علاقه دارم خودمو نشون بدم یعنی حتما توی نوشته هام یه خودی از خودم نشون بدم و یه حرفی از خودم بیارم و یه تایید و تحسینی از برق چشای مخاطبم و از کامنت های رنگین و خوش آمدنش دریافت کنم این حس برا چیه؟ اصلا حس نویسنده سازی هست یا نه؟ و آیا این حس میتونه بهم ضرری برسونه یا نه و یا حس خنثی و یا حس طبیعیه؟ این آیا برای خودم یا رشدم یا توسعه نویسندگیم ضرری داره یا نه و اگه ضرر داره چطور باید کنترلش کنم.

 

ولی اون حسو خیلی دوست دارم حس مثبتی بهش دارم اینکه یه جوری خودمم در داستان یا در هر اثر تولیدی بیارم لذت می برم و هر وقت اون اثر رو بخونم خسته نمیشم و واسم تکراری نمیشه چون همیشه خودمو توش می بینم و جالبه احساس میکنم که خواننده و مخاطب هم حس منو دارن و بی نهایت لذت می برن از اثرم، حالا جدای از جنبه ی خودنمایی و جلب توجه کردنی که توش دیده میشه، حس می کنم کل اثرات و نوشته هام همون طور که برا من لذتبخش هستن واسه دیگران هم هستن و از خوندنشون لذت می برن و علاقه به دنبال کردن مطالب دیگمو دارن.

 

خب کاری نداره فاطیما خامونم بیا اینو بسنج ببین چقدر مخاطبات تو رو دنبال می کنن و به مطالبت علاقه نشون میدن بالاخره اگه علاقه مند باشند اولا آمار بازدید سایتت هر روز هر روز بره بالاتر دوما کامنتات بره بالا و کامنت هایی هم که دریافت میکنی این بازخورد رو بهت بدن ثالثا مخاطبین ثابتی داشته باشی که همیشه پیگیر مطالبت باشن و تو اینو می تونی از حضورشون و از بازخوردهاشون دریافت کنی و خودتو رشد بدی بر اساس انتقادات و پیشنهادای خوبشون.

 

7 مرداد 99

میخام یه کار جالبی بکنم، از کلمه های دفترچه کلمه برداریم استفاده کنم و با خلاقیت توی متنم استفاده کنم، پیوستگی مطالب منوط به پیوستگی ذهن منه.

دلم واسه یه دعای مَشتی، تنگ شده دعایی که پرمایه باشه مثل افتتاح مثل کمیل مثل ابوحمزه، حیف باید ساعت خوابمو کم کنم تا به اون برنامه ها هم برسم دلم الان حرمم خواست.

پریسا دماغشو رفت عمل کرد دماغ به این خوشکلی دارم هی بهم میگن برو عمل کن من همین دماغمو دوست دارم باشه بزرگ.

 

چه خوبه یه کوه محکم مثل خدا مثل حسین پشتت باشه. من به هیچ کدوم از کارهای نیک و حسنه ای که کردم هیچ امیدی ندارم دستمو اون دنیا بگیره به همین روضه ها دلخوشم چون با تمام اخلاص میشینی یه گوشه واسه غم اهل بیت الهی قربونشون برم زار میزنی دلت رنجور میشه طاقت نمیاره.

 

خودخواهانه بگم الحمدلله که قبل حسین نبودم و الان این نعمتو دارم که بتونم عاشقانه واسه حسین و غم هاش بسوزم. این سوختن رو دوست دارم. البته گریه بر حسین محدود به هیچ دوره ای نبوده از قبل خلقت این دنیایی حسین از زمان آدم و حوا بوده تا الان و همه ی پیامبرا برا غم حسین زار گریستند و بهره هاشو بردن.

 

راستی چه بهره ها در اشک بر حسین هست چه سِرّیه که اولیاء همه بر حسین گریستند چه رازیه که تا نسوزی بر غم حسین به جایی نمیرسی و همه آنانکه گریستند و سوختند به جایی رسیدند و همه آنانکه به جایی در مقامات معنوی رسیدن لاجرم بر حسین گریستند چه سریه؟ من خودم که یکی از سرهاشو اخلاصش میدونم خالص خالصه یکی دیگشو تناسب با امام زمان میدونم سنخیتی که با وجود نازنینش پیدا میکنی چون آقا هم صبح هم غروب بر جد غریبشان گریه میکنند.

 

8 مرداد 99

وقتی یکی می خاد به هم بریزدت باید چیکار کنی؟

باید عصبانی بشم؟ ناراحت؟ غمگین؟ یا خونسرد و بی توجه؟

وقتی میدونی که طرف میخواد حرصتو در بیاره خب چرا عصبی بشی؟

 

آدم با حرف زدن با دیگران در مورد یه چیز تلخ تلختر میشه ولی با نوشتن آرومتر میشه، البته شاید چون با دیگران حرف میزنه باعث آزردگیش میشه شاید اگه تنهایی با خودش حرف بزنه آروم بشه یا برعکس اگه با دیگران نوشتاری حرف بزنه شاید آروم نشه نمی دونم باید امتحانش کنم. چه خوبه اینو بعد اینکه روی خودم آزمودم روی دیگران هم بیازمایم یعنی مثلا تو وبلاگم یه چالش برگزار کنم و بازخورد بگیرم البته وبم که هنوز نوپاست و مخاطبین زیادی نیومدند.

 

راستی چه خوبه که تمرین حرف زدن رو هم داشته باشم از خودم فیلم بگیرم.

راستی یه ایده ای الان به ذهنم رسید که بیام واسه افزایش دایره لغاتم در حرف زدن از دفترچه کلمه برداری هم استفاده کنم و سعی کنم آنلاین در موردشون حرف بزنم یا ببافم.

 

آها راستی ایده من امروز نسبت به دیروز بهتر بودم:

خب من امروز نسبت به دیروز منظم تر بود نظم فکری و انرژیکی خوبی داشتم هم مطالعه ی بیشتری کردم هم روی پست نفس گیر وبلاگ تمرکز کاملی داشتم تا جایی که داشتم می نوشتم متوجه اومدن بابام از بیرون از سرکار نشدم با وجود اینکه در هم صدا میده وقتی میاد ولی من متوجه اومدنش نشدم. پست وبلاگ امروز که مباحث تخصصی آماری داشت 5 ساعت و نیم ازم زمان گرفت این واژه ی آماری رو باید اصلاح کنم بجاش بذارم پزوهشی، روش تحقیقی که زشته.

 

9 مرداد 99

سلام. امشب خواستم قید هزار کلمه رو بزنم چون یه لحظه منو چرت گرفت، ولی گفتم نه. مشغول برطرف کردن مشکل درج تصویر در وبم بودم که یک ساعت و اندی سرچم به جواب نتیجه بخش ختم نشد.

دستام خشکی میکنن مثل کویر و نیاز به رطوبت دارن به کرم مرطوب کننده ولی بلند شدن و طی کردن دو قدم رفت و دو قدم برگشت و خود را به کرم رساندن به مزاق حوصلم خوش نمیاد و همین کویربودن پوست دستم رو ترجیح میده به قدم فرسایی و فتح فاصله ی طولانی و زمانگیر و نفسگیر تا کرم، جوابی که حوصلم به اعتراض دستانم میده اینه که با نرمی و لطافت وجود خودت ظاهرت رو مرطوب کن. و دستانم از اعتراضش منصرف می شود از ادامه اعتراضش و خشمشو از حوصلم سرکوب میکنه. می ترسم برای این خشم های سرکوب شده. کاطمین الغیظ یعنی چی؟ اینکه خشمتو فرو خوری با سرکوبی که یک مکانیزم دفاعی در روانشناسی است چه فرقی داره؟ نفهمیدم همون دوره دانشجویی هم برایم سوال بود.

 

راستی اون موقع بحث حوصله شد یاد اون داستان تنبل ها که در حمام بودن از استاد صفایی افتادم، بعد نیست این داستانشو و داستانک های قشنگ دیگشو توی پست هام بیارم. راستی تمرکز هم خوب چیزیه کلی میشه روش مانور داد از اصل و چیستی اش تا کارکردهاش تا نتایجش و تا تجربه های من.

  • Fatima ..

نظرات  (۲)

راستش و بگم کامل نخوندم....

ول متاسفانه جو حاکم بر " بیان" طوریه که هرچقدر کامنت بیشتری برای دیگران ، این طرف و اون طرف بذاری ، دنبال کننده هات هم بیشتر می شن... 

هرچقدر ساکت و آروم برای خودت مطلب منتشر کنی  ، جدای از محتوا ، دنبال کننده کمتری خواهی داشت...

خلاصه اش که این جوریاس...

میدونم بده /=

من خودم شما رو از روی بلاگ های تازه برروز شده جستم =)))

البته برای من مهم نیس تعداد دنبال کننده ها ، کلا دوست دارم بخونم و نظر بذارم تا این که بنویسم...

 

پاسخ:
بله کامنت نویسی مهمه. یکی از راه های ارتباط اجتماعی در دنیای مجازی همین کامنت هاست. 
ولی جدای از فضای بیان و بلاگ، فضای کلی تر گوگل هست که ما و همه وبلاگ ها رو پوشش میده، اونجا دیگه بحث سئو می تونه از گوگل دنبال کننده های دیگری رو روانه ی وب ما بکنه. 
به نکته دیگه بحث بروز کردن روزانه ی وبلاگ در دراز مدت باعث میشه توسط گوگل جدی تر گرفته بشیم. 
یه نکته دیگر صد که ما مخاطبین زیادی داشته باشیم وقتی محتوای مداوم تولید نکنیم، آنها چرا باید پایبند ما باشند، به چه محتوایی پایبند باشند؟ محتوای تکراری؟ 

ممنونم زری جان از حضورت🥰

اون بخش کلمات کلیدی هر پست تاثیر شگرفی توی جست و جوی گوگل داره ها ...

دیدم نذاشتین گفتم که بگم دگه :)

به بزرگواری خودتون ببخشید...

 

پاسخ:
بله ممنون
معمولا همون موقع یادم میره بذارم. مرسی که یادآوری کردین عزیزم🌹🌺🌹

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">