اثر پروانه ای
امروز عزیزی برایم داستان مرد قصاب و سرمایه دار را فرستاد که در ادامه بیان می شود:
مرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرد؛ اما به هیچکس ریالی کمک نمیکرد. فرزندی هم نداشت. و تنها با همسرش زندگی میکرد. در عوض قصابی در آن شهر بود که به نیازمندان گوشت رایگان میداد.
روز به روز نفرت مردم از شخص سرمایه دار بیشتر میشد مردم هرچه او را نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی؟
در جواب میگفت نیاز شما ربطی به من ندارد. بروید از قصاب بگیرید تا اینکه او مریض شد احدی به عیادتش نرفت و در نهایت در تنهایی جان داد.
هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود... همسرش به تنهایی او را دفن کرد
اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد.
او گفت کسی که پول گوشت را پرداخت میکرد دیروز از دنیا رفت..!!
قضاوت نکردن از سخت ترین کارهای دنیاست و بر عکس قضاوت درست کردن نیز.
یاد فرمایش معصوم افتادم که:
اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش نکن، شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی...
و تداعی نظریه آشوب و اثر پروانه ای شد برایم اینکه اگر پروانه ای در آن سوی نقطه ی زمین بال بزند ممکن است در نقطه ی دیگر کره ی زمین طوفان به پا شود.
من به این نظریه اعتقاد راسخی دارم. اصطلاحی داریم به اسم اثر وضعی یک کار. اثری که فیزیکی لمسش نمیکنیم ولی شهودی حسش میکنیم.
مثلا نگاه هایی که نیازمندی از روبروی همان قصابی داستان مذکور رد می شود و به گوشت های آویز شده نگاه می کند ولی پولش کفاف خرید نمیدهد همان حسرتی که سر می دهد اثری می گذارد بر مجموعه ی وسیعی از اشخاص مثل همسایه ی پولدار این فقیر، مثل مسئولی که خوب انجام وظیفه نمیکند مثل همان خود قصاب که شاید آن لحظه بتواند ببخشد.
و اگر برویم به خانه ی آن فقیر و سری هم به خانواده اش بزنیم نیز اثرات سختی های مربوط به فقر مثل نااهل شدن دختر آن خانه نیز گریبانگیر همان افراد هست.
شاید بگویید ای بابا هر کسی مسؤول اعمال خودش هست. صدالبته. اما آنجا که میتوانم با کمی کمک شادی را به خانه ای هدیه دهم و آن کمک هر چند کوچک را دریغ کردم آیا مسؤل نخواهم بود.
اثر وضعی یک کار یا همان اثر پروانه ای هم وسیع هم عمیق هم شدید هم بی نهایت عمل میکند. وقتی همه چیز به هم وابسته است چطور می توانم نتیجه ی یک کار را یک بعدی و سطحی و کم و محدود بدانم.
اگر پیوستگی دنیا را و اثر پروانه ای را باور کردیم آن موقع خواهیم دید یک نگاه من یک کلمه ی من یک اشاره دست من میتواند به راستی طوفانی به پا کند در دلی و در دل هایی که آن دل متغیر بخاطر یک حرکت نگاه من انقلابی در درون پیدا کرده و او نیز موثر است چون من، و اثراتی خواهد گذاشت در نسلش و در اطرافش و همه ی آن تغییرات منشاش به آن نگاه بجا یا نابجای من برمی گردد.
که چون موجی طول و عرضی را فرا گرفته و تا پایانی بی پایان امتداد دارد.
نه تنها فقط اعمال من که افکار من که خیال من که ظن من که احساس من نیز همین طور ممتد و پرعرض تاثیر میگذارد. و نه فقط بر روی آدم ها که بر روی همه موجودات در هستی موثر است.
این اثر وضعی است که سنگینیش را هنوز نفهمیده ایم وگرنه آنچنان بااحتیاط گام برمیداشتیم تا زلزلهای در دلی، و آشوبی در نسلی و سهمی در بلبشوهای آینده های دور از جانب ما ایجاد نشود.
این نگاه محتاطانه یک طیف این دیدگاه است طیف دیگرش نیت های گنده وزن است که من کارهای خوب را نیز دیگر سطحی انجام نمیدهم و اثرش را در این لحظه نمیدانم، که دوردست ها را چشم اندازهای بلند را می بینم. اثرش را فقط در یک نفر نمی بینم که تا فیها خالدونش را و مجموعه های مرتبط به او را هم می بینم.
و این کار خوب من ارزشمندتر و پروزن تر از دیگرکارهایم میشود که سطحی از کنارشان گذشته ام. یک عمل چند مولفه دارد نیت و انگیزه، چارچوب و اهمیت و اولویت.
این بحث من مربوط به نیت است که چقدر عمق و وسع داشته باشد. هر چه اثر پروانه ای را بیشتر جلو چشم داشته باشیم به اثر عمیق یک برخورد و عمل بیشتر نگاه میکنیم که آن شخص ادامه دارد.
و به وسعت کار نیز که او به خیلی جاها سر میزند و روی دیگران نیز اثر میگذارد و آن دیگران نیز روی دیگرانی دیگر و مثل یک موج اثر کار ما در حرکت است.
آدم اگر به راستی از پس هر عملش آن همه را ببیند به مرحله ای می رسد که حتی گمانش را خیالش را کنترل کند، آن موقع راحت دیگران را قضاوت نمیکند. توجه به اثر پروانه ای و اثر وضعی حاصلش می شود اینچنین تصاعدی و جهشی وار توشه جمع کردن و آنچنان محتاطانه خرمن ناجور جمع نکردن.
باشد که با مهمان کردن اثر پروانه ای به نهان خانه ی ذهنمان آنرا با تداوم در پس هر کاری به میزبانی وفادار تبدیل کنیم و از طوفان های شخصیتی، احساسی، خانوادگی و... جلوگیری کنیم. و همچنین از این بازاز پرسود سهم خودمان را سنگین وزن کنیم.
ب وبلاگ منم سر بزنید♡