بنویسید و بنویسید و بنویسید

بنویس تا رشد کنی

جزیره وجود

سه شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۹، ۱۰:۳۸ ب.ظ

 

عاشق کشف دنیاهای نهانی و دور افتاده ام، همچون وجود خودم که نهان است ازمن در عین آشکاری و دورافتاده و پرت است بخاطر بی توجهی من در عین دردسترس بودن.

هزاران آرزو در خانه دلم برای کشف این جزیره ی وجودم مانده است. جزم های حقیر و چندش آوری دارم که همان ها مانع کشف حقیقت وجودم شده است. گاهی به سرعت و نظرانداز خوانشی بر کتاب وجودم می زنم اما توفیری ندارد چنین گردش سریعی. 

 

گاهی در هیاهوی عربده های زندگی گم می شوم راه را نمی یابم یا در دام های آهن بافتی دست و پا می زنم که در مسیر گسترانده شده.

تا به خودم بیایم که در چه تله ای افتاده ام درگیر تردید های کشنده و پنهانی می شوم که در درونم شکل گرفته از اثرات حیله های آهن بافتی خوش ظاهر.

برای نجات از این دوراهی غمگین و غمگین و غمگین، نه نه نه هنوز دوراهی نیست یک راه است، چون دام بودن دام ها را به واقع نفهمیده ام و برای نجات کاری نمیکنم چون احساس خطری نمیکنم و همین جا درون تله جا خوش کرده ام. و چون پرنده ای که صدایش را در گلویش می غلتاند یک آوا سرود تکرار سر می دهم که اینجا بهشت است.

کاش آن رفیقم بود که هر چند حرف هایش آدم را می گزید ولی گزش تلخش به شیرینی نجاتش می ارزید.

کاش بود و مثل همیشه از من می پرسید حال درونت، اصل حالت چطور است؟ و با این سوال همراهیم میکرد و به مسیر می انداختم و به سمت کشف جزیره ی وجود کمک حالم بود.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">