فاطمه کارگر

روز نوشت های فاطمه کارگر

فاطمه کارگر

روز نوشت های فاطمه کارگر

خلوص دختر دانشجو

جمعه, ۱۸ مهر ۱۳۹۹، ۰۷:۰۸ ب.ظ

رفته بودیم اردوی راهیان نور.

محل خوابمان دو سالن بزرگ بود که وسطش یک راهرو پهن بود که سرویس بهداشتی آنجا بود.

در حال گفت و شنود با بچه ها بودیم که یک خانوم از مسئولین آمد و بلند بلند با همه حرف می زد و حالتی اعتراض گونه از وضعیت بهداشت سرویس بهداشتی داشت. همراه او نیز یک بسیجی نیمچه مسئولی هم بود که با آن خانم همراهی می کرد که من به شخصه حاضر نیستم بروم آنجا را تمیز کنم اینقدر که آلوده و کثیف است.

 

در همان حال صحبت این خانم ها دانشجویی از جمعیت آرام بلند شد به گونه ای که کسی متوجهش نبود. من اما زیرنظرش گرفتم او بدون هیچ قیل و قالی آستین ها را بالا زد، درها را بست و پاچه های شلوارش را بالا زد و شروع به تمیز کردن آن حجم از آلودگی کرد تک به تک سرویس ها و تک به تک حمام ها را و تک به تک سطل زباله ها را تنهایی شست و در نهایت زباله ها را گردآوری کرد. اینها را پس از خروجش می دیدی.

 

رفقایش که او را در آن حال دیدند تعجب کنان گفتند ولش کن خودت را مریض می کنی بذار خودشان می آیند تمیز می کنند.

 

اما هیچ کس مسئول این کار نبود و همچنین تا چند ساعت دیگر آنجا را باید تخلیه می کردیم و این مکان به دست سربازهای بیچاره می افتاد. آن کار بر زمین بود و الان باید انجام می شد.

 

این حرکت آن دختر دانشجو با آن آرامش و خلوصش مرا یاد شهدای آن زمان ها انداخت که از این کارها زیاد می کردند، بی سروصدا .. بی ادعا ...  

نظرات  (۱)

هنگام خواندن این متن، واژه «مسئولیت پذیری» توی ذهنم برجسته شد.

پاسخ:
 ممنون کاملش کردین

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">