نوشتن ادامه ی سریال
من یک فضای خلوت که هیچ کس مزاحم نوشتنم نشود، شکر خدا دارم. اما گاهی مانعی برای نوشتن دارم آن هم موقعیکه به پایین می روم تا شام بخورم سریال در حال پخش است، من هم جذب می شوم و نگاه می کنم.
امشب هزار کلمه یقه ام را گرفته بود:
+ چه وضعشه وقتت مگه از سر راه اومده که به پای سریالا میذاری؟
_خب چیکار کنم دوست دارم، برام جذابه، کنجکاوم ببینم این نسائه که خودشو جای مینو خدابیامرز جا زده چطور خیط میشه.
_مطمئنی مشکلت جذابیته؟
+آره هیجان فیلم منو میگیره، گاهی در برابر بعضی فیلما غش میکنم، البته اصلا این حالتمو دوست ندارم.
سریال شرم رو دوست داری؟
+از شرم خوشم نمیاد خصوصا از شخصیت پوران، کلا فیلمش برام جذاب نیست واسه همینم نگاش نمیکنم
_ولی امشب دیدیش
+آره دیدمش
_اگه جذابیت فیلم باعث میشه نگاش کنی پس چرا امشب شرم رو دیدی؟ اونو که اصلا دوست نداری
+نمی دونم مشکل از کجاست.
واسه اینکه دل هزارکلمه رو بدست بیارم گفتم:
+حالا یه لحظه بازجویی نکن یه فکری الان به ذهنم رسید
_چی
+میگم به نظرت من این فیلم نسائه رو که زیاد هم ندیدمش جدیدا دارم نگاش میکنم و با شخصیت ها دیگه آشنا شدم چطوره ادامش رو خودم بنویسم از زاویه ی نگاه خودم
_خوبه باید جالب باشه
شروع کردم به نوشتن ادامه ی سریال و جالب بود چون با فضای سریال از لحاظ مکان ها و شخصیت ها آشنایی داشتم خیلی راحت توانستم صحنه هایی را خلق کنم و یک جذابیتی برایم داشت، همین طور از شیوه های فرضی مختلف گیر افتادن و لو رفتن نسا میگفتم و حسابی غرق داستان شدم که داد هزار کلمه درآمد که اینجا محل آزاد نویسی است که باید سریع نوشت نه با وقفه و فکر.
و گفت ادامه دادن یا پایان دادن به یک فیلم از زاویه ی دید خودت جالب است می توانی تمرین کنی و دفتری یا فایلی جدا برای این منظور داشته باشی.
- ۹۹/۱۰/۰۲
این کار خیلی جالب و جذابه. اصلا یکی از تمرینای اصلی نویسندگی همینه که یه بخشی از متن رو میخونی و بعدش خودت باید ادامه اش بدی. شبیه همون تکلیف های ادبیات دوران مدرسه. باید یه جمله یا یه بند رو ادامه میدادیم.^-^