بازنویسی
امروز کتاب همه چیز درباره نویسندگی خلاق را که می خواندم یاد حرف استادم افتادم که در ادامه بیان می شود. در کتاب گفته شده بود که:
فرآیند نوشتن هفت گام دارد که شامل سوژهیابی، برنامهریزی، تحقیق، ساماندهی، تهیهی پیشنویس، ویرایش و ارزیابی می شود.
اما روند نوشتن معمولا به صورت الف ب پ نیست چون در حین نوشتن بارها عقب جلو می روید. در هر گام در طول مسیر و در هر خط و بندی (پاراگرافی) که مینویسید، تصمیمهایی میگیرید که روی نتیجهی نهایی کار تأثیر میگذارد.
این تصمیمها شامل سؤالات بسیاری است که شما از خودتان میکنید؛ مثل اینکه آیا شخصیت داستان من میتواند چنین چیزی بگوید؟ از کجا مطمئن شوم این تاریخ صحیح است؟ این کلمه انگار خیلی درست نیست، هان؟ چه جایگزین بهتری برای آن وجود دارد؟ آیا این صحنه واقعاً ضروری است؟
در ابتدا، ممکن است گرفتن تصمیم درست طاقتفرسا به نظر بیاید، اما هرچه بیشتر مینویسیدـ و بازنویسی میکنیدـ حس میکنید بهتر میتوانید در این مورد تصمیم بگیرید.
این مسئله بازنویسی در این کتاب تجربه ی استادم را برایم تداعی کرد. استاد عزیزم در کلاس روش تحقیق عملی مان می گفتند:
وقتی بیان مسئله (بخشی از مقاله ی علمی) را نوشتید و صد در صد مطمئن شدید که کامل و خوب نوشتید پاره اش کنید و دور بیندازید، دوباره شروع کنید از اول رفرنس ها را مرور کنید و دوباره بنویسید، این بار هم صد درصد مطمئن شدید خوب نوشتید باز هم پاره کنید و دوباره بنویسید و سه چهار بار تکرار کنید، زمان بر است اما اگر این کار را انجام دهید به اندازه سه چهار سال درس در دانشگاه چیز یاد میگیرید هم کار غنی تری می شود هم خودتان از خودتان شناخت پیدا می کنید.
استادم میگفت من کاری را که می نویسم سه هفته یک ماه ازش فاصله میگیرم تا آن ذهنیت اول از ذهنم برود وقتی بر میگردم انگار کسی دیگر آنرا نوشته. سطری نیست که نتوان آنرا بهتر و قشنگ تر بیان کرد، و از زاویه ی دیگری به آن نگریست.
من اهل بازنویسی نیستم، رویکردم در وبلاگ همان اول هرچه شد شد بوده تا حالا.
نه اینکه بازنویسی را قبول نداشته باشم نه، تنبلی میکنم و بازنویسی را وقت گیر میدانم.
اما با توجه به اهمیت بازنویسی و تاثیرش در یادگیری می خواهم کم کم، همین اول نمی گویم هر روز، کم کم شروع کنم و گاهی پست همان روز را یا گاهی پست های قبلی را بازنویسی کنم.
حس می کنم آن پاره کردن یک نوشته بعد از اطمینان از همه جهتش، یک مزه ی خاصی بدهد نمی دانم تلخ است یا شیرین ولی دوست دارم تجربه اش کنم.
شما هم می توانید این بلای پربرکت را سر نوشته های دلبندتان بیاورید.
- ۹۹/۰۹/۰۵
درود فراوان
من به تازگی با وبلاگ شما آشنا شدم ، خیلی فضای گرم و جالبی داره و یه مقدار از نوشته هاتون رو خوندم خیلی فوق العاده بود .... امیدوارم سالم و موفق باشید