فاطمه کارگر

روز نوشت های فاطمه کارگر

فاطمه کارگر

روز نوشت های فاطمه کارگر

ترجمه منظوم قرآن اثری ادبی

پنجشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۹، ۱۱:۰۴ ب.ظ

رونویسی که از قرآن هرروز دارم، از قرآنی است که علاوه بر خود آیات به صورت عربی سه ترجمه ی از سه مترجم به طور همزمان دارد. و من رونویسی ام به این شکل است: ابتدا آیه ی عربی را می نویسم سپس سه ترجمه را و مجدد آیه را و این بار آشناییم با آیه بیشتر می شود. 

 

 امشب دنبال قرآن تک ترجمه می گشتم تا یک بار از ترجمه بنویسم بجای سه بار تا در زمان کمتر، آیات بیشتری بنویسم. اما نتیجه ی سرچم برعکس شد، تصمیمم بر همان منوال سه ترجمه ماند بعلاوه اینکه با ترجمه ی دیگری هم آشنا شدم که آن را هم اضافه کردم یعنی پس از آن ترجمه ها سراغ این ترجمه بروم. 

 

اما این ترجمه از خانواده ی نثر نیست بلکه به صورت شعر است و این خیلی برایم جذاب است. باورم نمی شود قرآن به صورت منظوم ترجمه شده باشد. کلی ذوق کردم، به چند تا مترجم منظوم رسیدم:

 

امید مجد

کرم خدا امینیان 

بهاء الدین خرمشاهی

 

یک ذوقی دارد ترجمه منظوم قرآن یک اثر ادبی هم هست دیگر.

 

رونویسی سوره طه را این روزها در دست دارم 

اجازه بدهید نمونه ای از ترجمه ی آیات ١٧ و ١٨ این سوره را که بخشی از گفت وگوی موسی با خدا در طور سیناست را از ترجمه امید مجد اینجا بیاورم:

 

کنون بـاز می گوچه داری به دست***بگوتاچه چیزی به دست تو هسـت 

زبان برگشود و بگفتاسـخن***عصائیست اینک به دستان من

که تکیه بر آن میزنم گاهگاه***برانم بدان گوسفندان به راه

 دگرکارهـا هم از این چوبـدست ***توانم نمایم که مقـدور هست 

 

از قضا از این آیات خاطره دارم، در دانشگاه، کلاسِ خارج از درسی داشتیم که استاد مهربانش تحلیل جالبی از این گفتگوی خدا و موسی داشت:

 

_استاد مهربان: می تونید یه نمونه بیارید که چرا موسی کلیم الله لقب گرفته؟ 

+نازانیم (زان همان بن دان است یعنی دانستن، اذانم یعنی می دانم ناذانم یعنی نمی‌دانم فعل کُردی است) شما استادی بگو.

_یک راهنمایی می کنم، وقتی کسی محبوبی عزیزی ازت بپرسه این چیه دستت چی میگی؟

+میگم خودکاره دیگه پرسیدن داره (لابد با خودش گفت این عاشق نشده تا حالا)

 

اگر یک شوت تر از منی بود سرشار از تهی از احساس شاید میگفت مگه کوری نمی بینی خودکاره. 

یک ماست خنثایی هم می تواند یک کلمه سریع پاسخ دهد: خودکار

فکر کن موسی همچین جوابی به خدا می داد که عصاست دیگه پرسیدن داره. 

 

ولی موسی طولش داد این عصاست که بهش تکیه می کنم، گوسفندا رو می رونم، کارای دیگه هم هست که می تونم باهاش بکنم و از هم صحبتی و هم کلامی با محبوبش لذت می برد. 

 

در دنیای آدم های عاشق اگر گشتی بزنیم می بینیم عاشق حتی چرت و پرت های معشوقش را هم دوست دارد و گوش می کند، البته که عاشق آنها را گهربار و لؤلؤ لالا می داند. او از لحظات حضور در محضر محبوبش بسیار لذت می برد و خوش دارد طولانی شود اگر ضرورتی نبود طولانی تر شدن صحبت هدیه ی خوش مزه ای است برای عاشق. 

 

ارتباط دو رفیق با هم هر چه صمیمی‌تر و بامحبت تر باشد خب از هم کلامی با هم بیشتر لذت می برند. 

 

دونفر که دنیای شان با هم متجانس تر باشد حرف بیشتر تولید می کنند. 

 

شخصیت های هم سنخ تر حرف بیشتر با هم دارند. و نتایج حرف ها درک بیشتری را به دنبال دارد بنابراین لذت صحبت هم بیشتر می شود. 

 

بر خلاف شخصیت های تیپ مخالف هم که شاید در نگاه اول بخاطر تفاوت ها جذب هم شوند اما دوامش زیاد نیست و اگر هم چنین رابطه ای به هر دلیلی ادامه دار شود لذت مصاحبت کمتر می شود. 

 

 

 

  • فاطمه کارگر

نظرات  (۲)

ترجمه به شکل شعر ♡_♡

چه گوگولی :)))))

 

پاسخ:
آره خیلی جالبه
انگار داری دیوان شعر می خونی ولی با مضامین سرشار و بلند 
  • فاطمه رستم زاده
  • چه قلم زیبایی دارید 

    ممنون بابت خاطره جالب و ترجمه زیبا 

    پاسخ:
    لطف دارین ممنونم
    قربون شما 🌺🌺🌹🌹🌺🌺

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">