فاطمه کارگر

روز نوشت های فاطمه کارگر

فاطمه کارگر

روز نوشت های فاطمه کارگر

خیانت

دوشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۹، ۱۲:۵۵ ق.ظ

امروز در رمانی که می خواندم به خیانت اشاره شده بود.

 

یک جای کلام یکی از شخصیت های رمان برایم آشنا بود:  «من که در زندگیم چیزی کم ندارم چرا به سمت دیگری جذب می شوم. یا همسرم چرا خیانت کند مگر من برایش کم گذاشتم؟» 

 

زن و شوهر هایی هستند که ارتباطشان از همه لحاظ ایده آل به نظر می رسد اما یکی از طرفین به دیگری خیانت کرده.

 در این موقعیت ها این جمله را زیاد شنیدیم که مگر چه کمبودی داشته که خیانت کرده.

چه کسی گفته حتما باید یک کمبودی باشد تا خیانت صورت گیرد؟

یک جمله ای دیگری هم گفته می شود اینکه وقتی کمبودی از جانب همسرش پیدا نمی کنیم می گوییم بعضی ها ذاتا مریض اند.

 

 اما من دیدم آدم های سالم و خوش قلبی که در ارتباط با همسر هم کمبودی ندارند اما بخاطر رعایت نکردن یک چیز در دور باطل خیانت می افتند آن هم نرم نرم و خزیده خزیده. طوری که خودشان هم متوجه نمی شوند و بعد گرفتاری انگشت به دهان می مانند که چطور شد و چطور من؟ این من؟

 

 

آن چیزی که در بعضی از ارتباطات رعایت نمی شود مرز است. حدود است. آخر منی که به همسرم متعهدم چطور راحت و رله گونه با غیرهمسرم ارتباط میگیرم؟

 

در این مواقع گفته می شود مگر تو به خودت اعتماد نداری؟

چه کسی گفته باید به خود اعتماد داشت؟ و اعتماد به خود چیز پسندیده ای است؟

وقتی می گویی نه به خود اعتماد ندارم به باد سخره گرفته می شوی. اما همان ها که غرور اعتمادشان را بر سینه می زنند احتمال اینکه در تله ی نامرئی سطوح خیانت گرفتار شوند خیلی زیاد است.

 

سطوح خیانت گفتم چون خیانت فقط آن معنای رایجی که در نگاه اول به ذهن می آید نیست. خیانت سطوح وسیعتری دارد. آن هنگام که من حتی در ذهن با غیر همسر هم وقت بگذرانم و خوش باشم. و آن هنگام که دور از چشم همسر با غریبه یا آشنایی چت کنم. و آن زمانی که ارتباطی پنهانی با کسی غیر همسر دارم، این ها همه از مظاهر خیانت است.

 

حتی یادم هست در پرسشنامه ای از سنجش خیانت یک گویه اش این بود که:  چقدر در فضای مجازی به صحبت های ادیبانه و فیلسوفانه با کسی غیر همسر می پردازم.

 

البته واضح است که موقعیت ها متفاوت است ارتباط دو همکار با هم نوعی است و ارتباط استاد دانشجویی و خیلی از ارتباطات دیگر می تواند سالم باشد چنانچه در چارچوب و حدود باشد.

 

آن جنس ارتباطی که من منظورم هست این ها نیست. چه بسا در یک ارتباطی دو طرف آنچنان رها و آزاد باشند و رشد کرده باشند که صمیمت ارتباطشان آسیب زا نباشد. مثل آن استادی که چنان آزاد بود که اگر یک ساعت هم با او حرف میزدی هیچ حس منفی پیدا نمی کردی و آن استاد دیگری که حتی تحمل یک نگاهش را هم نمی توانستی بکنی.

 

یا یک کلمه ی جانم و عزیزم برای یک نفر چیزی نیست اما همان ها برای یک نفر طوفان زاست.

این ها در افراد مختلف متفاوت است. یا ممکن است فردی در مقطعی طوری باشد و در مقطع دیگر رشد کند یا پسرفت کند.

 

آن جنس ارتباطی که می گویم ظاهرا سالم است اما در واقع سالم نیست و در سطوح آغازین خیانت است و آن کس که خیانت می کند یا خودش می فهمد که ارتباطش سالم نیست، چون از درون خودش آگاه است از احساس خودش آگاه است، به فکر تصاحب قلب دیگری است، از بی توجهی دیگری به خودش رنجور می شود، از بودن در کنار او سرخوش است، یا آنکه مستقیم متوجه نیست، و به طور ناخودآگاهانه ارتباط پیش می رود.

 

در هر صورت اگر ارتباطی داریم با غیر همسرمان که می ترسیم او متوجه شود یا نمی ترسیم ولی اکراه داریم، و پنهان می کنیم (البته جدای از دلایل منطقی). این نشانه ی یک ارتباط نا سالم است. فرقی نمی کند این ارتباط در چه سطحی است.

 

خیانت راهی دارد و آن هم گذر از حدود است. حدود ارتباط با دیگری.

تا زمانی که در چارچوب این حدود باشیم امنیم اما از آن لحظه که پا را فراتر از حدود گذاشتیم در معرض سطوح خیانت هستیم، احتمال شکلگیری خیانت بیشتر است.

 

اگر در ارتباطی گرفتار احساسات غیر عادی شدیم می توان با ادامه ندادن از پیشرفت رابطه جلوگیر شویم.

  • فاطمه کارگر

ارتباط

حدود

خیانت

مرز

همسر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">