انرژی
تا حالا پیش اومده که احساس کنید زمان کافی واسه انجام دادن کارهاتون ندارین؟ یا احساس کنید دلیل اینکه نمی تونید یه کار خاص یه برنامه ی خاص رو اجرا کنین کمبود زمانه و در پی این باشین که زمان ذخیره ای بری این برنامه ی خاص پیدا کنین؟
دست به کار میشید و با یه تغییراتی زمانتون رو مدیریت میکنین و یک وقت ذخیره ای پیدا می کنین. حالا که وقت کافی برای انجام اون کار خاص یافتین اما همچنان آن کار انجام نشده و عملا شما قدمی برای انجام آن بر نداشتین!
من زیاد پیش اومده که در چنین موقعیتی قرار گرفتم و بعضا آن کار رو هم خیلی دوست داشتم ولی حوصله ی انجامشو نداشتم گاهی خسته بودم گاهی افکار دیگه ای به ذهنم می اومد که شاید مضر هم بودن ولی به دنبال اون افکار میرفتم و در نهایت اون کارم انجام نمیشد.
داشتم کتاب شش ماه برای رسیدن به شش رقم رو میخوندم که در فصل نهش جواب این ابهاممو گرفتم جواب یک چیزه: "انرژی"
مسئله مدیریت زمان نیست مسئله مدیریت انرژی است، بدون داشتن انرژی عملا نمی تونیم هیچ کاری انجام بدیم حتی اگه زمان رو بخریم. درواقع زمان یک فاکتور بیرونیه و انرژی یک فاکتور درونیه. داشتن انرژی مهمترین فاکتور برای رسیدن به موفقیته. داشتن انرژی عملکرد میاره نه عملکرد معمولی که عملکردهای بزرگ و چشم گیر.
این انرژی از کجا میاد؟
توی کتاب سه انرژی جسمانی، عاطفی و ذهنی رو به عنوان منابع انرژی ذکر میکنه که باید این سه منبع در جهت مناسب بازسازی بشن تا اترزی لازم کسب بشه. مثلا برای انرژی جسمانی دو فاکتور تغذیه و ورزش خیلی مهم اند که باید بهشون توجه بشه. و واسه انرژی عاطفی باید هوش هیجانی رو کنترل و تقویت کرد و برای انرژی ذهنی باید ورودی های ذهن رو مدیریت کرد و غذای مناسبی به ذهن داد.
و در نهایت با استناد به این کتاب در ادامه ی جملات قبل: "داشتن انرژی مستمر کلید استمرار در کار است" تلاش میکنم که با بهینه کردن منابع انرزیم از انرژی مستمری بهره مند بشم که اون انرژی پشتوانه استمرار و جاوید بودنم در نویسندگی که علاقه ی زیادی بهش دارم باشه.