فاطمه کارگر

روز نوشت های فاطمه کارگر

فاطمه کارگر

روز نوشت های فاطمه کارگر

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زایش» ثبت شده است

با آزمون رورشاخ آشنایی دارید؟ آزمونی روان شناسی است. صفحات یا کارت هایی دارد که حاوی طرح هایی از جوهر است.   

                                   

در نگاه اول بی معنا به نظر می رسد.  این اشکال را روان شناس یا مشاور پیش رویتان می گذارد و می گوید چه می بینی و نتیجه دیده ها و افکار و برداشت ها و تفاسیرت را می نویسند.

به یاد کودکی ام افتادم و ابرهایی که جدا از آسمان به نظر می آمدن و  می ترسیدم الان رویم بیفتد. به اشکال حیوانی یا انسانی می دیدم و برایشان می شد کلی داستان خلق کرد.

یا تداعی شد برایم نقاشی ها و شکل هایی که در در و دیوار یا میز (مثل آن میزی که سطحش مثل پوست خزندگان بود در نمایش صوتی صد هزار روز و یک شب) می بینمشان.

یا هر وسیله و نا وسیله ی دیگر مثل حتی هوا که آن استادم سر کلاس میگفت این اَشکالی که در هوا همه می بینیمشان پیش روی چشمانمان، خصوصا وقتی که چشمانمان را با فشار بسته داریم و بعد باز میکنیم و هیچ کدام از دانشجوها تایید نکردن یا نظری ندادن یا بعضی هاشان از سر شیطنت مخالفت هم کردن که ما چیزی در هوا نمی بینیم.

خیلی کم پیش می آید که تصاویر و برداشت ها یکسان شود مگر در فیلم ها مثل آن قسمتی از سریال ساختمان پزشکان که خانم شیرزاد و دکتر ملکی جراح زیبایی چهره ای یکسان را از اشکالی یکسان دریافت دارند.

وگرنه در واقع تفاسیر و برداشت ها از فردی به فردی دیگر فرق می کند. حتی خود فرد هم با همان سازه ها می تواند برداشت های مختلفی داشته باشد و یک برداشتش از برداشت دیگرش در زمان های مختلف متفاوت باشد.

خب مقدمه طولانی شد.

مثل این را استاد کلانتری در نوشتن به کار گرفته اند. در تمرین افزایش دایره لغات 1 و 2 و 3 و 4 و 5 یک لیست از عبارات هایی را ارائه کرده اند که مخاطبان از آنها در نوشته های داستانی یا غیر داستانی شان استفاده کنند. و با عبارت های یکسان هر کسی داستان یا نوشته ای متفاوت متناسب با درونیات خودش ارائه کرده. که خواندنشان جالب است و مقایسه ی نتیجه های متفاوت و برداشت های مختلف از عبارت هایی یکسان شیرین است.

 

استاد کلانتری با این تمرین های واژه ای شان دریچه ی جدیدی را برویم گشودند. این تمرین برای من خیلی جذاب بود چون عاشق ترکیب کردن هستم. شرق و غرب را به هم بافتن و جنوب و شمال را هم. و شمال شرق و جنوب شمال را هم. خلاصه دورها و نزدیک ها را با هم و درهم.

تنیدن و بافتن و دوختن را دوست دارم ولی خیاطی را نه.

یک زمانی هوس رفتن به رشته داروسازی به سرم زده بود چون می خواستم ترکیب کنم داروها را و از آنها ترکیب جدیدی بسازم، تصورم از این رشته این بود.

این تمرین استاد کلانتری باز کرم ابریشم درونم را به لولیدن و وول خوردن انداخت تا پیله ی هزارکلمه نویسی روزانه را زیباتر و پربارتر بتند. و تننده ای پخته تر شود.

خب جریان چیست؟

من از ابتدای شروع به نوشتن حدود 800 تا کلمه در دفترچه کلمه برداریم ثبت کردم اما هر روز به حجم شان اضافه می شود و به ندرت پیش می آید که استفاده شان کنم.

یکی از این موارد استفاده را با این تمرین کشف کردم.

اینکه در حین هزارکلمه نویسی ام دفترچه پیش رویم باز باشد و همان طور که تراوشات مغزم بر روی صفحه ی ورد می بارد، گریز نگاهی به کلمات آن صفحه دفترچه کلمه برداری بندازم و سعی کنم بدون فشار بر ذهن آنها را وارد جملات مترشحه از ذهن کنم.

تاکید می کنم بدون فشار و بدون توقف قرار نیست آنها مانع سرعت نوشتن و آزادنویسی شود. فقط یک کمک کننده هستن برای بهتر و راحت تر بیان کردن تراوشات ذهنی.

البته که ممکن است از بغل آنها زایش هایی هم صورت گیرد ولی این اشکال ندارد که خیلی هم عالی است ولی نباید از سرعت کم کرد و همچنان دستان بر روی صفحه کلید به رقص شان ادامه دهند.

من این را قبل از تمرین استاد تجربه کرده ام اما برای یک پاراگراف نه کل آزاد نویسی هایم اما اکنون در کل زمان آزادنویسی هزار کلمه، صفحه ی کلمات پیش رویم باز است و حضور دارد.

دفرچه ام نسبتا متوسط است و هر صفحه اش سی چهل تا کلمه را در خود جای می دهد.

در اوایل کمی سختم بود که با این تمرین مانوس شوم اما بعد برایم عادی شد و چشمانم واژه ها یا عبارات را در هوا می غاپد و سریع وارد ذهن و قصه ی ذهنم می کند.

خیلی این کار را دوست داشتم چون خیر کثیری دارد من جمله:

افزدون دایره لغات

استفاده عملی از دفترچه تمرین کلمه برداری

خلاق تر شدن ذهن

اعتماد به نفس بیشتر در نوشتن

غنی شدن آزاد نویسی ها

زاده شدن فرزند هایی برای پست وبلاگ

زاده شدن نوه هایی برای پست های آتیه

زایش ایده

احساس خوب

و ...

 

پس یاایها الوبلاگ ننویسان روزانه!

یا ایهاالذین امنوا به وبلاگ نویسی روزانه، اما بخاطر ترس از ایده نداشتن طفره رو از نوشتن.

این تمرین دستیار خوبی است برای نوشتن پست وبلاگ. چرا که اغلب متن هایی غنی و زیبا از آن می روید که می تواند پستی برای بروز کردن روزانه ی وبلاگ تان باشد.

این تمرینی ساده و در دسترس است که باعث می شود از خوان کرم نوشتن سهمی هم به وبلاگ برسد و شبی را گرسنه و بی غدا (بی پست) سر بر بالین چه بخورم  و چه بنویسم نگذارد.

البته دوتا پیش نیاز دارد پاس کردن درس کلمه برداری و هزارکلمه نویسی استاد کلانتری.

  • فاطمه کارگر

استاد کلانتری در عادت آزادنویسی 1000 کلمه نویسی روزانه، یک سری مواردی رو  مطرح میکنن، که خودشونم ازشون استفاده میکنند و باعث اثربخش شدن آزادنویسی ها میشه که ازش به عنوان منوی غذایی یاد میکنند.

من از این ایده شون استفاده کردم و اومدم از خودم توی آزادنویسی هام پرسیدم که: چطور آزادنویسی هامو منسجم تر و اثربخش تر کنم و هر چی که به ذهنم میومد رو نوشتم یه پنجاه تایی شدن و روز بعد از  ته مانده هایی که در ذهنم مانده بود از اون پنجاه تا، یه ایده ی ناب دیگه زاییده شد که اون پنجاه تارو نرفتم سراغش هنوز، چون در آزادنویسی خیلی زود برنمیگردیم به پشت بخونیمشون طبق گفته استاد. اما اون ایده ی زایشی رو به کار گرفتم و هر روز در آزاد نویسی هام  ازش استفاده میکنم.

ایده اینه: "من امروز نسبت به دیروز در فلان مورد بهتر شدم". این موارد میتونه یه کار خاص بشه، یا ویژگی های روان شناختی باشه. میتونه فقط یک مورد باشه یا چند مورد.

من اومدم چند روز این جمله رو آزادنویسی کردم و دیدم هر روز یه ویژگی هایی رو می نویسم که هی تکرار میشن و در کل فراوانیشون بیشتر از سایر خصوصیت ها بود، به این نتیجه رسیدم که تغییرشون باید خیلی برام مهم باشه که ناخودآگاهم هر روز پیشنهادشون میده.

اونا این 6 تا ویژگی بودن: هوش هیجانی قوی، قدرت متقاعد کردن بیشتر، اعتماد به نفس بالا، افزایش سرعت انجام امور، نظم، تاخیر رضامندی یا همون به تعویق انداختن لذت فوری (در مورد این خصیصه در آخر این بحث یه صحبتایی و در نهایت یه ایده هایی مختص پژوهشگران یا دانشجویان رشته های روانشناسی، مشاوره و روانسنجی مطرح میکنم).

این موارد همونایی هستند که  در واقع دوست دارم تغییرشون بدم حالا یا ندارمشون، یا کم دارمشون یا دارم ولی میخام بیشتر کنم.

هر روز 6 مورد بالا رو مطرح میکنم و اکثرا براشون گزاره پیدا میکنم حتی اگه طی روز حواسم بهشون نباشه.

این ایده بهم کمک میکنه که هم آزادنویسی هام مفیدتر باشه و هم یک دریچه ای باشه برای رشد و توسعه درونم و هر روزِ خودم رو از دیروزِ خودم بهتر کنم. و همچنین مصداق این فرمایش معروف معصوم نباشم که "هرکه دو روزش یکسان باشد ضرر کرده".

البته این ایده کل آزاد نویسیمو نمیگیره که یک بخش کوچیکش رو شامل میشه.

دو نمونه از به کارگیری این ایده رو اینجا میارم:

من امروز نسبت به دیروز در تاخیر رضامندی بهتر عمل کردم چون صبح که از خواب بلند شدم مثل دیروز نیم ساعت الکی بخاطر تنبلی ننشستم تا ویندوزم بالا بیاد و تبدیل به یک زمانِ پِرت بشه. در عوض با یادآوری تمرین آزادنویسی که قراره شب در مورد تاخیر رضامندی جواب پس بدم، به خودم گفتم خوبه که این مورد رو به عنوان رشد امروزم در این صفت ثبتش کنم و بلافاصله با این تذکر درونم از لذتِ ماندن بی ثمر در رختخوابم که چه بسا به خواب دوباره می انجامید، دست کشیدم.

همچنین امروز لذتِ حضور بیشتر در مدرسه نویسندگی رو برای دستیابی به قلمِ بهتر، فدای تمرین نوشتن کردم.

این تاخیر رضامندی دقیقا یعنی چی؟

تاخیر رضامندی ترجمه ای است که عرب زاده و کدیور (1391) در پژوهش خود از delay of gratification دارند. در پژوهششون اومده که:

"به تاخیر انداختن رضامندی، یعنی توانایی و اراده فرد در به تاخیر انداختن رضایتمندی های فوری و کم ارزش در برابر رضایتمندی های با تاخیر و با ارزش. به تاخیر انداختن رضامندی نوعی توانایی است که به فرد کمک می­کند تا پاداش­های فوری را به منظور بدست آوردن پاداش­هایی که به صورت موقت دور هستند به تعویق بیاندازد. به عبارت دیگر، به تاخیر انداختن در دستیابی به لذت تا زمان مناسب گفته می­شود".

انفاق درگوشی: اگه حوصله ی بحثای آماری پژوهشی نداری تا همین جا کافیه.

بچه های روان شناسی، مشاوره، روانسنجی و رشته های مشابه، بویژه مقاطع تحصیلات تکمیلی و بالاتر به گوش! 

دانشجوهایی که در دلِ کار پژوهش بودند و هستند در جریانند که یکی از کمبودها و معضلاتی که جامعه ی پژوهشی ایران با اون مواجه هستش کمبود متغیره. وقتی استادی دانشجوشو می فرسته دنبال موضوع و عنوان برای کار پژوهشی (مقاله، طرح یا پایان نامه)، دانشجوها معمولا بر میگردن با عناوینی که توش پرِ متغیر تکراریه مثلا رضایت زناشویی، خیانت زناشویی، کیفیت رابطه، کیفیت زندگی، سلامت روان، سازگاری و تعارض زناشویی و موارد این چنینی که بعضا اشباع شده است و ارزش کار علمی نداره از لحاظ بدعت کار.

حالا فرض کنیم یه دانشجوی صاحب ذوقی متغیر جدید یا کمتر کار شده ای مثل تاخیر رضامندی رو پیدا کرده، اگه مثلا در رشته مشاوره مدرسه باشه میرسه به متغیر تاخیر رضامندی تحصیلی و ازش استفاده میکنه. ولی اگه رشته ش مشاوره خانواده باشه تاخیر رضامندی در زمینه ی تحصیلی کمتر به کارش میاد و از همون متغیر تاخیر رضامندی کلی میشه استفاده کنه.

خب اون دانشجوی خوش ذوق میره پیش استادش میگه: اینه متغیر بِکرم. استادشم میگه بگو ببینم چطور سنجیده میشه؟ با چه ابزاری چه پرسشنامه ای؟ (برای کارِ کمی که اکثر دانشجوها کمی کار میکنند تا کیفی). دانشجوهه میگه:  با پرسشنامه ی چیز، استاد هنوز فرصت نشده بگردم، میرم پرسشنامشو پیدا میکنم. و دانشجوی باذوق ما میاد گوگل رو زیر و رو میکنه. نه توی ایران داک عنوانی پیدا میکنه که از این متغیر استفاده کرده بشه و از اون طریق اسم ابزارشو دربیاره. نه توی نورمگز نه گوگل اسکولار نه علم نت نه مگیران نه اس آی دی نه حتی سایت های فروش پرسشنامه. و پای مشتاق سرچش در گِل بدجور میمونه. یا باید از این متغیر دلبندش دل بکنه چون ابزاری برای سنجشش در ایران نیست و یا اینکه این سدِ نبودن اون ابزار رو بشکنه و راه رو برای آیندگان هموار کنه و پیشرو بشه و اسم خودش رو نه موقت که دائم در کنار اون متغیر عزیزش به تزویج دربیاره.

نحوه ازدواج دائم با متغیر محبوب 

در کار کمی کردن مثل کارهای هبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری و تحلیل مسیر باید برای سنجش متغیرها از پرسشنامه استفاده کرد و آن هم پرسشنامه ای که در جامعه ی هدف (ایران) نرم و هنجار شده باشه و از روایی و پایایی مناسبی برخوردار باشه.

حالا این پرسشنامه میتونه محقق ساخته باشه یعنی خود دانشجو یا پژوهشگر طراحی کرده باشه. یا توسط دیگران ساخته شده باشه. نوع دوم که سازندش دیگرانند ممکنه نسخه فارسی باشه یا لاتین. در اکثر موارد پرسشنامه های خارجی قوی تر و قابل اعتمادترند چون تا به مرحله تایید و چاپ برسه پدر سازنده پرسشنامه درمیاد و مثل ایران نرم و سهلگیرانه برخورد نمیشه. استاد ما که به ندرت اجازه میداد کسی پرسشنامه ی داخلی استفاده کنه.

خب حالا اگه دانشجو بدجور عاشق متغیر نایابی شده و مصر باشه که باهاش مزدوج بشه و اسمش در کنار اون متغیر در شناسنامه ی تاریخ پژوهش ثبت بشه. می تونه دو انتخاب کنه: یا پرسشنامه هایی که اون متغیر رو می سنجه از پایگاه های اطلاعاتی جهان (مثل اسپرینگر، سیج، ساینس دایرکت، وایلی و ...) سرچ و گردآوری کنه و پس از ترجمه ساختار عاملیشو با تحلیل عاملی تاییدی بسنجه و از سایر روش های پایایی و روایی نیز استفاده کنه. در این صورت برای اولین بار اون پرسشنامه را در ایران معرفی کنه و نفر اول در استانداردسازی آن ابزار باشه.

انتخاب دومش اینه که خودش پرسشنامه رو طراحی کنه سوالاتی پیرامون اون متغیر بسازه و مراحل لازم برای ساخت پرسشنامه رو طی کنه.

دانشجو به این دو طریق میتونه یک متغیر جدید به جامعه پژوهشی ایران اضافه کنه و از برکاتش دیگر دانشجویان و پژوهشگران رو هم بهره مند کنه.

خب حالا این همه صغری کبری آماری چیدم که چه بگم؟

اینکه اولا بخاطر کمبود متغیرهای جدید از این نوع پژوهش ها (یعنی بررسی ساختار عاملی و روایی پایایی پرسشنامه x) استقبال خوبی میشه واسه چاپ. و چنانچه کمبود و نیاز هم در این زمینه نباشه وقتی یک متغیر جدید و یک ابزار جدید معرفی میشه، برکات فراوانی داره که بازم استقبال مجلات همچنان باقی خواهد بود.

ثانیا متغیرهای فراوانی وجود دارند که ابزارهای خوبی هم در خارج دارند و دست یک دانشجوی طالب رو می بوسه که اونارو وارد کشور کنه (من با تولید داخلی موافقم اما در این مورد نه، واردات خیلی بهتر و مطمئن تره. مگه اینکه فرآیند چاپ مجلات داخل چنان سختگیرانه و متعهدانه بشه که امکان تقلب و سرقت علمی و خیانت علمی به حداقل برسه و خروجی کار خروجی اصیل و صادقانه ای باشه. البته اگه دانشجو خودش متعهد باشه و روند کار رو خوب بشناسه می تونه متغیرها یا ابزارهایی قوی، حتی در سطح بین المللی تولید کنه که به دیگران هم عرضه کنه و خیلی هم عالیه).

ثالثا یکی از این متغیرها که در جامعه ی پژوهشی ما جاش خالیه متغیر تاخیر رضامندی است. یک نسخه از پرسشنامه ای که می سنجدش رو من قبلا در یک ژورنال معتبر دیدم که خوبه کسی معرفیش کنه.

رابعا بچه های مشاوره خانواده! به نظرتون تاخیر رضامندی بین زوج ها نیاز به یک ابزار تخصصی تر نداره؟ یعنی متغیر تاخیر رضامندی زناشویی یا زوجین. من همچین ابزاری دوره دانشجوییم ندیده بودم، این متغیر چنانچه نسخه ی لاتینش نیومده باشه و دانشجویی خواسته باشه باهاش ازدواج کنه فقط یه راه داره یعنی ساخت و طراحی پرسشنامه ای براش. و میشه محقق ساخته.

خامسا اگه دانشجوها نرم افزارهای مدل سازی مثل لیزرل، ای کیو اس و آموس رو یاد بگیرند می تونند خیلی راحت تر از این سبک پژوهش ها داشته باشند و هر وقت خواسته باشند بتونند متغیر جدید وارد کنند یا ابزارهای بهتر و جدید و معتبرتری که متغیرهای موجود رو بسنجند معرفی کنند. من خودم AMOS رو مسلطم و باهاش تحلیل زیاد انجام دادم.

سادسا کارهای ساختار عاملی و روایی پایایی که در ایران انجام بشه حتی در خارج نیز استقبال خوبی میشه ازشون. بنابراین انتخاب یک ابزار خوب و استانداردکردنش میتونه رزومه ی علمی کسی رو با یک مقاله آی اس آی بدرخشانه

سابعا از طرفی چنین مقالاتی مثل یک کتاب مرجع عمل میکنه چون بار اول هست که اون متغیر یا ابزار معرفی میشه بنابراین اون ابزار هرجا استفاده بشه رفرنس داده میشه به صاحب ابزار و مقاله و مجله ای که توش اون مقاله چاپ شده اینا باعث معتبر شدن هر سه گزینه میشه. بنابراین چنین مقالات مرجع و پراستنادی در افزایش ضریب تاثیر (ایمپکت فکتور) آن ژورنال بی تاثیر نخواهد بود. اون ابزار هر چه در کشورهای بیشتری راه یابد استناد و قوت بیشتری برای خودش فراهم میکنه. اون ژورنالی هم که مقاله بیس اون ابزار در اون چاپ شده، احتمالا از نسخه ی ایرانی اون ابزار برای چاپ بدش نیاد.

  • فاطمه کارگر