یه استادی داشتم در رشته مون متخصص و با تجربه بود، من و رفیقم خیلی قبولش داشتیم آخرین باری که می بینیمش می ریم پیشش ازش یادگاری میخایم: استاد چیکار کنیم مثل شما توی رشتمون پخته بشیم استادم فرمودند:
"بخوانید و بخوانید و بخوانید"
حالا من یک هفته ای هست با یه استاد فرهیخته ی دیگه (استاد شاهین کلانتری) در زمینه ی نویسندگی آشنا شدم، از طریق مدرسه ی نویسندگی شان.
تا این لحظه حضور در مدرسه نویسندگی و نشستن پای درس های استاد در قالب های متنوع فیلم، متن، تصویر و جرعه جرعه نوش کردن جان کلام و قلم ایشان همون سوال را این بار از استاد نوشتن می پرسم و حتم دارم پاسخی که به من میدن در شروع کارم این باشه:
"بنویسید و بنویسید و بنویسید"
و من هر روز نوشتمو نوشتمو نوشتم در همین یک هفته ی آغازین و چه ایده ها و چه شاهکارها و چه آفرینش ها و چه لذت ها که مهمان زندگیم نشد.
یک ایده ای رو قبل آشنایی با استاد توی ذهنم می چرخوندم ولی راهی برای عملی کردنش نمی دیدم و فقط بلغور ذهنی بود و بس.
تا اینکه با توصیه ی آزاد نویسی استاد به ایده م جامه ی عمل پوشاندم.
حالا در موردش صحبت ها خواهم کرد و این خونه رو بیشتر برای اون ایجاد کردم و هم چنین به عنوان یکی از مصادیق بنویسید و بنویسید و بنویسید.